مطالبی خواندنی ازملت بلوچ

ساخت وبلاگ
افتخارات بلوچستان براي ايران:

كوروش كبير، بنيانگذار امپراطوري هخامنشي در ايران آنها را تشويق كرد تا در ايالات شمالي ايران در نواحي همجوار درياي سياه يعني در كردستان ، ارمنستان و گيلان ساكن شوند، بلوچ ها مدت يك هزار سال در اين مناطق كوهستاني اقامت داشتند ، دست به سلاح بردند و به عنوان نخبگان سپاه امپراطوري هاي هخامنشي و ساساني خدمت كردند. به نوشته محمد سردار خان در عهد هخامنشيان ، كيانيان و ساسانيان، بلوچ ها ستون فقرات نيروهاي نظامي پادشاهان باستاني ايران بودند. در اواخر عهد ساساني و مقارن ظهور اسلام ، بلوچ ها از شمال و شمال غرب به جنوب ايران در كرمان مهاجرت كردند و تا حمله مغول در آنجا اقامت داشتند و پس از آن بارديگر به جانب شرق هجرت كرده و در مناطق كنوني ساكن شدند. قديمي ترين منبعي كه در آنجا اقامت داشتند و پس از آن بارديگر به جانب شرق هجرت كرده و در مناطق كنوني ساكن شدند . قديمي ترين منبعي كه در آن واژه بلوچ اشاره شده ، شاهنامه فردوسي اثر حماسي ـ ملي ايران است كه در قرن دهم ميلادي ـ چهارم هجري ـ به نظم درآمد . فردوسي جنگجويان بلوچ را به شجاعت و مردانگي ستوده است

بازپس گيري خليج فارس از پرتغاليها و قلعه پرتغاليها:

وقتي همٌل سردار نامدار بلوچ پس از نبردهاي ساحلي بسيار با متجاوزان به خليج فارس به دريا مي زند، ديگر در تاريخ خبري از او نيست،  باقي صفحات تاريخ حدس و گمان است درسردار بلوچ در برابر فرمانده پرتغالي قرار مي گيرد و به خواست او مبني بر انتخاب يكي از زيبارويان پرتغالي تن در نمي دهد. فرمانده پرتغالي به همل مي گويد قايق كوچكت را رها كن و به كشتي بزرگ ما در،آ اينجا بساط عيش و عشرت برپاست. از ميان زيبارويان ما يكي را برگزين تا ما نسلي از تو داشته باشيم اما پاسخ همل نه است، نه يي هم به خاطر تفاوت دين و آيين و هم به خاطر وطن. او مي گويد من زنان سياه چشم وطنم را بيشتر دوست دارم.
    
    اين گوشه يي از حكايتي است كه چندي پيش در يكي از برنامه هاي فرهنگي از يكي از چهره هاي برجسته هنري شنيدم و ترجمه اش را پرسيدم و بعد به ياد آوردم كه امسال پانصدمين سال اشغال خليج فارس است و اين ترانه غمگين به بخشي از اين موضوع مي پردازد و از اتفاقي در پنج قرن پيش سخن مي گويد: رويدادي كه سينه به سينه در هنر مردم بلوچ حفظ شده است و اينك به ما رسيده است تا بار ديگر به يادمان بياورد كه براي حفظ اين سرزمين مردمانش چه رنج ها برده اند 

و بلوچها توانستند درياي شرق ايران را پس گرفته و قلعه پرتغاليهاكه به يادگاري باقي مانده است.

سابقه تمدن انسانى در بلوچستان

به عقيده دانشمندان براى يافتن پناهگاههاى انسان «پالئوليتيك» بايد در مثلث شيراز، مشهد، زاهدان و بخصوص در ناحيه بم و كوه آتشفشانى تفتان در بلوچستان به جستجو و بررسى پرداخت.

در گذشته‏ ها پيوسته يك ارتباط واقعى بين تمدنهاى انسانى وجود داشته است. وجود آثار تمدنهاى باستانى در كنار رودهاى بزرگ مانند: فرات، كارون، دجله، نيل، سند و هيرمند ناشى از همين ارتباط است. رودهاى بمپور، سرباز، ماشكيل و لاديز در بلوچستان نيز از نواحى زيست ساكنان اوليه فلات ايران بوده است.

امروزه آن تصور كه بلوچستان در نتيجه معجزه و بصورت افسانه‏اى در كره زمين سر در آورده، كم رنگ شده است چون با تحقيقات چندساله باستان شناسان سابقه مدنيت در اين سرزمين آشكار شده است. زيرا از ظروف سفالى بدست آمده در نواحى بمپور، خوراب و ... در بلوچستان كه مربوط به حجر مى‏باشند، وجود تمدن اوليه در اين سرزمين روشن مى‏شود.

بنابه عقيده غالب باستان شناسان تمدن بلوچستان واسطه‏اى بين دو تمدن بزرگ سومر در غرب و هند در شرق بوده است. و نه تنها از آنها تأثير پذيرفته است بلكه بر آنها تأثير نيز گذاشته است. بلوچستان و ايران هر زمان كه توسط بيگانگان مورد هجوم واقع شده، دچار تفرقه و تجزيه شده است اما وحدت سياسى فلات ايران و انديشه وحدت ملى به عنوان عواملى بوده‏ اند كه نفوذ نيروهاى خارجى را به تحليل برده ‏اند.

اداب و رسوم بلوچها

زندگي قوم بلوچ آميزه‌اي از مراسم، آيينها، عقايد و باورهايي است كه ريشه در سنتي ديرين دارند. به ندرت مراسم يا آييني مي‌توان يافت كه با موسيقي همراه نباشد. مراسم بلوچي در مجموع ياآيينهاي كيشي-مذهبي هستند و يا جشنها و اعياد را تشكيل مي‌دهند. عمده‌ترين آيينهاي كيشي-مذهبي عبارتند از: گواتي، مولود(مالد و پير پتز)، انواع زار، محفل دراويش صاحبان، مجالس ترحيم؛ و مهمترين جشنها عبارتند از: عروسي، زايمان، ختنه سوران، هامين(خرما چيني) و گندم چيني. به طور كلي اساس ملوديها بر مبناي شرايط و مراسم، به ويژه تحت مفاهيم متفاوتي تدوين شده اند. از جمله:

ليكو و زهيروك: آوازهايي هستند كه در فراق بستگان نزديك مثل پدر، مادر، برادر، خواهر، و همچنين دوست و معشوق و حتي در دوري از وطن ارايه مي‌گردند. زهيروك در بدو امر فقط به وسيله زنان، در حين كارهاي روزمره خوانده مي‌شده است. اين نحوه اجرا امروز ديگر متداول نيست. فعلاً زهيروك به وسيله خوانندگان مرد و به همراهي سرود(قيچك) اجرا مي‌شود.

كردي:مضمون متن كردي،‌ عينا ً‌مثل ليكو و زهيروك، مبين تاملات ناشي از هجران و فقران است. اين متن حاوي لهجه‌اي است كه در رودبار و منطقه بين ايرانشهر و كرمان متداول است. آواز كردي بيش از همه جا در ايرانشهر و بمپور رواج دارد.

موتك(موتق): موتك به مراسم ترحيم اختصاص دارد. محتواي متن اين آواز شامل مناقب مرحوم بوده و تالم ناشي از مرگ را بيان مي‌كند. براين اساس موتك را مي‌توان نوعي مرثيه به حساب آورد.

 شعر:

شعر كه در زبان بلوچي به آن شير مي‌گويند، عبارت از آوازي است كه مضمون متن آن را داستانهاي حماسي، عشقي، وقايع تاريخي و رويدادهاي اجتماعي، پند و اندرز و غيره تشكيل مي‌دهد. مشائير(شاعر) كسي است كه شير را با ساز و آواز اجرا مي‌كند. به شاعر پهلوان نيز مي‌گويند.پهلوان تركيبي است از دو كلمه پهلو و وان،پهلو كه مشتق از ريشه زبان پهلوي است، معناي شجاع، دلاور و توانا را دارا است و وان به معناي خواننده است. وانگ به بلوچي همان معناي خواندن در فارسي را مي‌دهد. بنابراين پهلوان عبارت است از خواننده يا ارايه كننده شجاعتها و دلاوري‌ها

از جمله سروده هاي حماسي مي‌توان به مير قنبر، چاكر و گوهرام اشاره كرد. اين سروده به حكايتي مي‌پردازد كه حدود 5/4 قرن پيش در دوران حكومت همايون شاه، دومين پادشاه سلسله گوركانيان هند و حكومت شاه طهماسب اول در ايران روي داده است. پادشاه ايران سعي در بازگرداندن تاج و تخت از دست رفته سلطان هندي را دارد؛ اما محور روايت بر اساس زندگي و ماجراهاي بيوه‌زن دامدار و ثروتمندي به نام گوهر مي‌باشد كه با رد تقاضاي ازدواج مير گوهرام خان، يكي از حكام منطقه، و يك سلسله ماجراهايي كه پيش مي‌آيد، منجر به درگيري‌هاي دو طايفه رند و لاشاري به مدت سي سال مي‌گردد. بدين ترتيب شعر چاكر و گوهرام از دو قسمت تشكيل مي‌شود و هر يك از اين قسمتها پيروزي يكي از اين دو طايفه و شكست ديگري را توصيف مي‌كند. جنيدخان و دادشاه نيز از جمله شعرهاي تاريخي بلوچ به شمار مي‌آيند. در بسياري روايت‌هاي تاريخي قوم بلوچ، قهرمانان در مبارزات خود، بيش از آنكه اهدافي نظير راهزني(در بعد منفي مبارزه) يا گرايشهاي ملي(در بعد مثبت مبارزه) داشته باشند، هدف نهايي خود را به احقاق حق متمركز نموده‌اند. در مواردي نيز كه مبارزات به درگيري‌هايي با بيگانگان انجاميده است، انگيزه‌هاي اصلي متاثر از عوامل قومي و قبيله‌اي است تا احساسات ملي گرايانه.در متن اشعار نيز مضامين و باورهاي قومي جلوه‌گر هستند.

رويدادهاي اجتماعي در شعر بلوچ نيز به وقايعي اشاره دارد كه در سال هاي گذشته اتفاق افتاده است، مانند كشته شدن ميرپسندخان يا مرادخان كه حدود سي سال پيش رخ داده است. گواتي نيز مربوط به مراسمي مي شود كه به قصد رفع بيماري هاي روحي و اختلافات رواني يا بنا به اعتقاد افراد محلي، در جهت شفاي شخص جن زده و خارج ساختن روح پليد از جسم بيمار صورت مي پذيرد. معني تحت اللفظي گواتي باد است.همچنين به بيماري اطلاق مي شود كه گوات در جسم او حلول كرده باشد. رقص  يا تحركات يكنواخت جسماني در مراسم گواتي، شبيه به سماع خانقاهي دراويش مي باشد. مراسم گواتي استفاده از سازها متنااسب با ميزان پيشرفت بيماري است:

ساز (بازي ساز): ساز به بيماري تعلق مي گيرد كه خفيف ترين درجه گواتي را دارا است. در ساز فقط يك نوازنده قيچك شركت دارد. در اين مراسم زن هاي شركت كننده با آواز نوازنده قيچك را همراهي مي كنند. گواتي با اداي كلمات به فارسي، بلوچي، عربي، سواحيلي (زبان رسمي تانزانيا و كنيا و مجمع الجزاير كومور و بسياري از كشورهاي ساحلي شمال و جنوب شرقي قاره آفريقا) و هندي سعي مي كند بيمار را به وجد آورد.

كُپار (بازي كُپار): هر گاه بيماار مرحله شديدتري از درجات گواتي را دارا باشد، براي او كُپار تجويز مي شود. در كپار علاوه بر قيچك، دهل نيز شركت دارد. پس از پايان بازي كپار قهوه، ذرت برشته و حلوا بين شركت كنندگان تقسيم مي شود.ژ

ولاگ (بازي ولاگ): به اين بازي هونله نيز مي گويند. چنانچه در بازي نهايي بيمار بهبود نيابد، مرگ او حتمي است و بنابر استطاعت بيمار لازم است مرغ، گوسفند، شتر و گاو قرباني و از شركت كنندگان در مراسم پذيرايي شود. متن آوازهاي گواتي در درجه اول مدح لعل شهباز (از بزرگان متصوفه، اهل مرند آذربايجان كه به ايالت سند مهاجرت نمود) و عبدالقادر گيلاني است. علاوه بر اين الله هو، رسول الله، الله من پيكرون نيز ذكر گرفته مي شود.

در موسيقي بلوچ آوازهايي مانند نازينك در مراسم عروسي،هالو و شپتاكي در مراسم زايمان و تبريك تولد كودك كاربرد دارند. آوااز نعْت نيز كه حاوي مدح و ثناي حضرت محمد (ص)، آل او و بزرگان اسلام است، مورد استفاده قرار مي گيرد. (مسعوديه،1364 ،24-9 )

برخي نجواها موزون كه از فريادهاي ديرينه محبوس در گلوي بلوچ و نيز اقليم بري و خشك منطقه سرچشمه مي گيرد، ازساز قيچك، آهنگ محزون و دلنشيني تجلي فرافكنانه پيدا مي كند.

 هويت بياني در موسيقي بلوچ:

به طور كلي با توجه به بررسي ساختاري آوازها، سروده هاي آيني و ترانه هاي قوم بلوچ، مي توان به اين نتيجه دست يافت كه موسيقي قوم بلوچ داراي هويتي ملوديك مي باشد. چنان كه پرفسور مسعوديه نيز در بررسي موسيقي بلوچستان به وجود نمونه اي از «مُد پنتاتونيك» در برخي ترانه ها اشاره نموده است. (مسعوديه، 1364، 35)همچنين براساس برسيها و آوانيسي‌هاي به عمل آمده و با توجه به ساختار توالي اصوات و بافت ملودي‌ها،بخشي از آوازها در اين موسيقي بر خلاف رديف موسيقي بر خلاف رديف موسيقي سنتي و موسيقي ساير مناطق ايران، فاقد فواصل كم و زياد است

ويژگي ريتم و ملودي در ترانه‌هاي قوم بلوچ:

ملودي ترانه‌ها داراي ويژگي‌هاي مشتركي با موسيقي ساير نواحي ايران هستند. از جمله اينكه در بسياري از ترانه‌ها، روند ملودي تابع هجا‌هاي كلام است. همچنين وجود ترجيع‌بندهايي كه در قالب فرم خاص ترانه‌ها تكرار مي‌گردند. از نظر ضرباهنگ ‌ها نيز بخشي كه به صورت آوازي اجرا مي‌گردند،داراي متر آزاد هستند،ساير ترانه‌ها در ريتم‌هاي متداول4/2 و8/6 اجرا مي‌شوند.(شرح ويژگيهاي تخصصي موسيقي بلوچ در بخش سوم مجموعه حاضر ارايه مي‌گردد.)

اون روزها...
ما را در سایت اون روزها دنبال می کنید

برچسب : خواندنی, نویسنده : fahmvaaghlaniat بازدید : 159 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:52